۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

فرهـنگهاي فـلات مرکزي


تپه سيلك


تپه جنوبي " سيلك " با مساحتي بيش از دو هكتار در سه كيلومتري جنوب شرقي شهر كاشان معرف دوره هاي سوم و چهارم سيلك است. اگر چه از لحاظ فرهنگي دوره سوم سيلك ادامه دوره دوم در تپه شمالي است، اما پيشرفتهاي چشمگيري كه در امور فني نصيبصعنعتگران ساكن آن شد، اين دوره را از دوره هاي پيشين و بعدي، يعني دوره هاي دوم و چهارم به گونه اي بر جسته جدا و متمايز مي سازد. دوره سوم از هشت لايه استقرار تشكيل شده است. اواسط اين دوره كه همزمان با دوران شكوفايي صنعت و فن در سراسر فلات مركزي است، پيشرفتهاي شگرفي را در صنايعي همچون سفالگري و فلزكاري به نمايش مي گذارد. از زمان لايه چهارم از دوره سوم، به علت افزايش تقاضا براي سفال و گسترش مبادلات تجاري كه نياز به وسايل حمل و نقل كالا را بيشتر مي كرد، سفالگران سيلك براي توليد سفال انبوه دست به اختراع چرخ سفالگري زدند. اين زمان در حدود 4500 ق.م. بود. اما، بزرگترين رويداد در ايجاد تحولات صنعتي، تجاري، سياسي و اجتماعي در عصر باستان را كه راهگشاي پيدايش تمدنهاي بزرگ و ظهور امپراتوريها شد، كشف فلز و ذوب آن بود. اين تحول عظيم صنعتي نخستين بار و به طور تقريبا" همزمان در دو منطقه مركزي آناتولي درتپه " چايونو " و در فلات مركزي ايران در تپه " قبرستان " قزوين در حدود اواخر نيمه اول هزاره پنجم ق.م. و يكي دو قرن بعد در " تل ابليس " در استان كرمان به وقوع پيوست. در " سيلك " صنعتگران با ذوب مس و ريختن آن در قالبهاي باز، ابزارها و ادوات متعدد و گوناگون مانندتبر، چكش، كلنگ يك سر، كلنگ دو سر، تيغ خنجر، سوزن، سنجاق، اسكنه و قلم توليد كردند و آنها را جايگزين نوع مشابه سنگي يا استخواني آن نمودند.


تپه قبرستان


در حفريات تپه " قبرستان " در هشت كيلومتري شمال روستاي سگزآباد در دشت قزوين، دو كارگاه ذوب مس همراه با چندين نوع قالب باز، چند نمونه كوره مس و مقدار زيادي سنگ اكسيد مس به دست آمد. ساكنان تپه قبرستان در تمامي طول دوره دوم ( همزمان با لايه هاي چهارم و پنجم از دوران سوم سيلك ) در خانه هاي يك، دو و يا سه اتاقي مي زيستند. در ميان خانه ها چند كارگاه سفالگري و فلزكاري نيز شناسايي شد.اما بزرگترين اثر معماري ساختماني وسيعي است با ديوارهاي ضحيم ويك حياط مركزي و 9 اتاق كه به احتمال زياد نشان دهنده نوعي حكومت و يا نظام اداري در اواسط هزاره پنجم ق.م. در فلات مركزي ايران است. محوطه هاي شناخته شده ديگر اين فرهنگ عبارت اند از : تپه حصار " در سه كيلومتري شرق شهر دامغان، چشمه علي در شهر ري " ، مرتضي گرد" در حدود پنج كيلومتري جنوب چشمه علي و در سمت راست جاده ري به عباس آباد در فاصله 9 كيلومتري از تهران، " قره تپه " شهريار به فاصله حدود 20 كيلومتري جنوب غربي تهران .

۱۳۸۸ شهریور ۶, جمعه

نقشه چراغ قوه ای


احتمالاً بسیار پیش آمده که به نقشه نیاز داشته باشید. البته یافتن محل مورد نظر در نقشه های کاغذی ساده نبوده و کاغذ نازک نقشه هم صدمه می بیند. همچنین جی پی اس ها و نقشه خوان های دیجیتال با اینکه تا حدی مشکل یافتن مکان مورد نظر را برای کاربرانشان حل کرده اند، اما عموماً بدلیل داشتن نمایشگر کوچک، آن طور که باید کاربردی نیستند.
این گجت مشکلاتی را که سایر نقشه خوان ها دارند، حل کرده و با حجم کوچکی که دارد می توان هر کجا و تحت هر شرایطی به راحتی از آن استفاده کرد و مکان های مورد نظر را در نقشه ای که در اختیار کاربر می گذارد، هرچه سریعتر یافت.
در واقع این نقشه چراغ قوه ای که (Maptor (Map+Projector نام دارد، پروژکتوری کوچک است که می تواند نقشه ها را در هر جایی به کاربر نشان دهد. ضمن اینکه از GPS هم برخوردار است، که قابلیت بسیار خوبی به شمار می رود.
این گجت از طریق بلوتوث نقشه ها را دریافت می کند ولی از چگونگی کنترل آن و سایر راه هایی که بتوان نقشه ها را به آن داد، اطلاع زیادی در دست نیست.
به نوشته یانکو دیزاین، می توان نور Maptor را به راحتی در روز مشاهده کرد و بدون هیچ مشکلی نقشه ها را با تمام جزئیات دید.
به هر شکل فکر می کنم چنین گجتی، انتخاب خوبی برای بسیاری از افراد باشد و در صورت ارائه در بازار، بخوبی از آن استقبال شود.

۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

با Fresh Label فروشندگان هنگام اعلام تاریخ انقضا راستگو می شوند

امروزه درج تاریخ تولید و به خصوص تاریخ انقضا، ضروری ترین موردی است که در بسته بندی مواد غذایی به آن توجه می شود. حتی بسیاری از کودکان هم آموخته اند هنگام خرید خوراکی به تاریخ انقضا آن توجه کنند. اما متاسفانه در همه جا می توان مواد خوراکی را دید که برچسب انقضا آنها دستکاری و یا مخدوش شده است.
مثل اینکه ژاپنی ها هم با این مشکل دست به گریبان بوده اند. آنها اخیرا برچسب های انقضایی به نام Fresh Label تولید کرده اند، که امکان دستکاری و تقلب را از فروشنده می گیرد.
این برچسب با سنجش میزان بخار آمونیاک متصاعد شده از غذاهای بسته بندی شده به یاری مصرف کننده می آید. به این صورت که هنگامی میزان بخار آمونیاک تولیدی ماده غذایی به بالاتر از حد مجاز برسد، برچسب تیره و غیرقابل خواندن می شود و شما دیگر تاریخ انقضا را نمی بینید. با توجه به اینکه تمامی مواد غذایی، مرکبات و سبزیجات با ماندن در فضای بسته از خود گاز آمونیاک متصاعد می کنند و با فاصله گرفتن از زمان بسته بندی میزان گاز تولیدی بیشتر می گردد؛ این برچسب می تواند یکی از باهوش ترین ابزار سنجش سلامت خوراکی های بسته بندی شده باشد که به این راحتی ها نمی توان سر آن کلاه گذاشت.

وقتی از آپارتمان پریدم پایین

وقتی از آپارتمان پریدم پایین


** *زوج خوشبخت طبقه 10 رو دیدم که باهم زد و خورد می کردن**
*
*"پیتر" محکم و قوی رو توی طبقه 9 دیدم که داره گریه می کنه**
*
*طبقه 8، "آمی" نامزدش رو می دید که با بهترین دوستش خوابیده**
*
*طبقه 7، "دن" قرصای روزانه ضدافسردگیش رو می خوره**
*
*طبقه 6، "هنگ" بیکار هنوز هفت تا روزنامه در روز می خره تا یه کار پیدا کنه**
*
*آقای خیلی محترم "وانگ" در طبقه 5 سعی میکنه لباسای زیر خانومش رو بپوشه**
*
*طبقه 4 "رز" دوباره داره با دوست پسرش دعوا میکنه**
*
*طبقه 2، "لیلی" هنوز به عکس شوهرش که از شش ماه پیش گم شده خیره میشه**
*
*قبل از اینکه از ساختمون بپرم فکر می کردم بدشانس ترین آدمم**
*
*الآن فهمیدم هرکسی مشکلات و نگرانی های خودش رو داره**
*
*آدمایی که دیدم الآن دارن به من نگاه می کنن**
*
*فکر کنم الآن که من رو می بینن، احساس می کنن وضعشون اونقدرا هم بد نیست*

۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

ايران در دوره نوسنگي

در پايان آخرين مرحله پارينه سنگي كه قبلا"دوران ميان سنگي خوانده ميشد و امروزه در ناميدن آن به فراپارينه سنگي توافق همگاني وجود دارد، دوران جديد آغاز شد كه با تحولاتي كه در صنايع و روش زندگي صورت گرفت، آن را دوران نوسنگي مي نامند. تمامي حوادث و اتفاقاتي كه به وقوع پيوست تا انسان براي ادامه حيات دست از جمع آوري غذا و شكارورزي و صيد بردارد و با توليد غذا وارد مرحله نويني از زندگي فرهنگي گردد، كه ما امروز ادامه آن را مي گذرانيم ، از همين دوران فرهنگي كه اصطلاحا" نوسنگي ناميده شده، آغاز گرديد است. اين دوران در خاورميانه و ايران زودتر از 9000 سال قبل شروع نشده است، در حالي در ساير قسمتهاي جهان گاهي چند هزار سال بعد از آن آغاز گرديد. در ايران حدود 9000 سال قبل، گروههايي از جوامع انساني با استقرار در يك منطقه و در نهايت يك محل ، دوره كوچ دائم از منطقه اي به منطقه اي ديگر و از محلي به محلي ديگر را پشت سر گذاشتند و دوره توليد غذا و سكونت در يك محل را آغاز كردند. اين دوران نسبت به ساير ادوار فرهنگي داراي چندين ويژگي است كه از جمله آنها تغييراتي است كه در شكل ظاهري برخي از ابزارهاي سنگي به وجود آمد تا عملكرد آنها را تغيير دهد و در جهت نيازهاي فني خود، آنها را به ابزارهاي كارآمدتري تبديل كند.
ابزارهاي سنگي به سرعت تخصصي شدند. انواع تيغه ها، خراشنده ها و رنده ها، اسكنه ها و مته ها براي كاربردهاي خاص ساخته شدند و ابزارهاي خاص متناسب با توليدات كشاورزي نيز، به آنها اضافه گرديد. اين گروه را بيشتر هاونهاي سنگي، دسته هاونها، ساينده ها و ساطورهاي سنگي براي خرد كردن ساقه حبوبات و غلات و نظاير آنها، تشكيل مي دادند. دوران نو سنگي در ايران را مي توان به چند دوره كوتاهتر بر اساس تحولات صنعتي ابزار سازي و يا نحوه زندگي، تقسيم كرد. آنچه رايج بوده است، تقسيم اين دوران به دو " دوره نوسنگي قبل از توليد و استفاده از سفال " ، و دوره نو سنگي توام با توليد غذا و استفاده از سفال " بوده است. اين تقسيم بندي را اگر براي منطقه محدود خاور نزديك و خاورميانه بتوان پذيرفت، با توجه به فرهنگ انسان در سطح جهان غير قابل قبول است. به عنوان مثال در ژاپن دوره نو سنگي از حدود ده هزار سال قبل شروع شده و از همان آغاز با توليد سفال كه به سفال نوع " جامون" ( jamon ) مشهور است، همراه بوده است. مردم دوره جامون علاوه بر سفال، از ظروف سنگي و همچنين تير و كمان نيز استفاده مي كردند و در محوطه هاي كوچك به سر مي بردند. اين مردم غذاي مورد نياز خود را از طريق جمع آوري و شكار صيد تامين مي كردند. نخستين توليد كنندگان غذا در حدود قرن سوم پيش ميلاد در ژاپن از طريق كشت برنج به تامين نيازهاي غذايي پرداختند كه با دوره " يايوي " ( Yayoi ) آغاز شد.براي ايران در دوران نوسنگي، يعني در دوراني كه پايان آن استقرار كامل در روستاها و آغاز شهر نشيني است، نگارنده با توجه به مطالعات انجام شده انسان شناسي و باستان شناسي تقسيم بندي زير را پيشنهاد كرده است:
الف ) دوره جمع آوري غذا.
ب ) دوره گرد آوري و ذخير غذا.
ج ) دوره توليد و استقرار در روستاها.
به موجب اين تقسيم بندي، دوران نوسنگي ايران با جمع آوري غذا و شكار صيد، كه ادامه روش زندگي در دوره فراپاينه سنگي است، ادامه پيدا كرد، ولي با اين تفاوت كه تحولات و تغييرات چشمگيري در فن ابزار سازي به وجود آمد. از ريز تيغه ها به مراتب بيشتر از دوران قبلي استفاده مي شد و ادوات سنگي تخصصي ديگري كه در دوران قبلي سابقه نداشت، ساخته و به كار گرفته شد. آثار اين دوره در غارها و پناهگاههاي سنگي در قسمتهاي مختلف ايران شناسايي شده اند كه آثار موجود در غارهاي " علي تپه " ، " هاتو " " و كمربند " مشخص ترين آنها هستند كه تا كنون گزارش گرديده اند. در دوره بعد، يعني دوره گرد آوري و ذخير غذا كه گاهي نيز با توليد نوعي سفال ساده همراه بوده است، انسان علاوه بر جمع آوري و شكار و صيد براي تامين غذاي مورد نياز فوري، قسمتي از برداشت خود را نيز به صورت ساده و ابتدايي براي مدت كوتاهي ذخيره مي كرده است تپه " گنج دره " در نزديكي هرسين كرمانشاه و " تپه سراب " در شش كيلومتري شرق كرمانشاه، نمونه هاي از اين دوره فرهنگي را ارائه مي كنند. در دوره بعدي كه توليد غذا آغاز شد، انسان علاوه بر توليد بخش مهمي از نيازهاي غذايي خود، موفق گشت تا با ايجاد سرپناههاي ساده در معماري نيز قابليتهاي فرهنگي خود را ظاهر سازد و با ايجاد روستاهاي كوچك موقت، در نهايت روستاهاي دائمي را پديد آمورد كه خود را مقدمه اي بر شهر نشيني محسوب مي گردد. در ايران تمامي مراحلي را كه انسان پيموده است تا از زندگي كوچ روي و خانه به دوش دائمي به مرحله آغاز نشيني وارد گردد، مي توان با استنادات و شواهد عيني حاصل از بررسيها و حفريات انسان شناسي مورد مطالعه قرارداد. چنين مطالعه اي در ساير مناطق خاورميانه به آساني ايران امكان ندارد. با توجه به اين مهم است كه بايد خاورميانه و خاور نزديك، منطقه اي كليدي براي بررسي تحولات فرهنگي انسان تصور كرد و آن را گاهواره و مهد فرهنگ و تمدن ناميد. با وجود تغييراتي كه در هر دوره نسبت به دوره پيش پديد مي آمد، تمام يا جنبه هاي از نحوه فرهنگهاي پيشين باقي ماندند كه امروز با مطالعه آنها مي توان با سابقه فرهنگي برخي از گونه هاي فرهنگي انسان در خاور نزديك نيز آشنا شد. به عنوان مثال، در تپه " گوران " در دره هليلان كه در حدود 60 كيلومتري جنوب كرمانشاه واقع شده است، باستان شناسان موفق به شناسايي چگونگي بقاياي نخستين مرحله استقرار موقت در آن محل شده اند كه مي توان آن را پيشينه اي بر زندگي كوچ روي تصور كرد. در ايران كه تاثير ويژگيهاي فرهنگي منطقه اي و محلي در نحوه ساخت ادوات و ابزارهاي سنگي به دليل چند گونگي وضعيت طبيعي و اقليمي از دوره پارينه سنگي جدي آغاز شده بود، در دوران نوسنگي با وضوح بيشتري قابل بررسي است. به همين دليل، در بررسي ادوار مختلف دوران سنگي در ايران، تحولات فرهنگي هر منطقه بايد به طور مستقل مورد بررسي قرار گيرد. در مطالعه حاضر، فقط به صورت بسيار فشرده به تغييراتي كه در دوران نوسنگي در مناطقي كه پژوهشهاي باستان شناسي آن مناطق بيش از ساير قسمتها صورت گرفته است، پرداخته خواهد شد. اهم اين مناطق عبارتند از : جنوب غربي ايران،غرب ايران، منطقه فلات مركزي و شمال شرقي ايران. متاسفانه، هنوز گزارش كامل حفريات و بررسيهاي باستان شناسي انجام شده در ساير مناطق ايران منتشر نگرديده و اطلاعات موجود از حدود خبر نامه هاي كوتاه تجاوز نمي كند. به همين سبب، ارائه نمونه هاي مشخص از تحولات و تغييرات فرهنگي ايران در دوران نوسنگي به مناطقي در جنوب غربي و غرب، فلات مركزي و شمال شرقي ايران در اين مختصر محدود مي باشد. بنابراين ، به اجمال ويژگيهاي فرهنگي اين دوران را در چندين محل باستاني فهرست وار نام مي بريم. در نقشه ها نيز، محلهاي تقريبي باستاني را كه گزارش بررسي و حفريات آنها چاپ و منتشر شده است( هر چند به صورت خبرنامه هاي كوتاه ) تعيين مي نماييم.

۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه

تاریخچه ارومیه

شهرستان اروميه؛ مهم ترين منطقه ی آذربايجان غربی است که وجود جاذبه های متعدد طبيعی و تاريخی، آن را از نظر گردشگری برجسته و قابل توجه نموده است.
انواع درختان کهن سال در ميان چمن زارهای سبز و خرم و باغ ها و بوستان های با صفا اين شهرستان را در برگرفته اند. به عقيده بعضی از مورخين اروميه محل تولد زرتشت پيغمبر بوده است.
اهالی این منطقه به شغل های کشاورزی، دام داری، صنایع دستی و شغل های خدماتی و بازرگانی اشتغال دارند. درياچه اروميه در اين شهرستان؛ مهم ترين پديده طبيعی، اقتصادی و گردشگری به شمار می آید.
اروميه از نظر كشاورزی، باغ داری و دام داری خودكفا بوده و جایگاه مناسبی دارد. پارک ملی، چشمه های متعدد منطقه، مناطق حفاظت شده، کوه های سر به فلک کشيده، مراتع ييلاقی و از همه مهم تر درياچه اروميه به همراه جزاير متعدد داخل آن و زيستگاه های پرندگان عمده ترين جاذبه های طبيعی شهرستان اروميه را تشکیل می دهند. هم چنين پيشينه ی غنی و تاريخ پرفراز و نشيب منطقه نيز باعث وجود اماکن و بناهای تاريخی متعددی در اين ناحيه شده است. مساجد زيادی نيز در اين منطقه وجود دارند که برخی از آن ها مانند مسجد سردار اروميه از جمله آثار ديدنی منطقه به شمار می روند. کليساهای متعدد موجود در اروميه نیز جزو بناهای تاريخی و معماری با ارزش هستند. كليسای مارقويا که يكی از قديمی ترين بناهای مذهبی است؛ منسوب به حضرت قوما يكی از دوازده حواريون مسيح (ع) است. كليسای قديمی ماريوخنه که سبک معماری آن متعلق به قرن پنجم ميلادی است، آتشكده تمر که مربوط به دوره سلاطين هخامنشی است و ده ها قلعه، پل، مدرسه، حمام، مقبره، عمارت، خانه، سنگ نبشته همراه با بازار اروميه؛ مجموعه ای دیدنی به وجود آورده اند.
منطقه تاريخی اروميه
از قرن ها پيش مهد تمدن و مركز علم و دانش بوده و شهر اروميه يكی از مناطق معتبر علوم قديمی به شمار می رفته و علما و فضلا و دانشمندان متبحر، اصول فقه اسلامی و حكمت و فلسفه و ادبيات را به علاقه مندان تدريس می كردند. مکان های دیدنی و تاریخی شهرستان اروميه يکی از مهم ترين مناطق آذربايجان است که وجود جاذبه های متعدد طبيعی و تاريخی، آن را از نظر گردشگری برجسته و قابل توجه نموده است. پارک ملی درياچه اروميه، چشمه های متعدد منطقه که خاصيت درمانی دارند، مناطق حفاظت شده، کوه های سر به فلک کشيده، مراتع ييلاقی و از همه مهم تر درياچه اروميه به همراه جزاير متعدد داخل آن و زيستگاه های پرندگان عمده ترين جاذبه های طبيعی شهرستان اروميه هستند. هم چنين پيشينه ی غنی و تاريخ پر فراز و نشيب منطقه نيز باعث ايجاد اماکن و بناهای تاريخی متعددی در اين ناحيه شده است. مساجد زيادی نيز در اين منطقه وجود دارند که برخی از آن ها مانند مسجد سردار اروميه از جمله آثار ديدنی منطقه به شمار می روند. کليساهای متعدد موجود در اروميه جزو بناهای تاريخی با ارزش منطقه هستند. كليسای مارقويا که يكی از قديمی ترين بناهای مذهبی است؛ منسوب به حضرت قوما يكی از دوازده حواريون مسيح است. كليسای قديمی ماريوخنه که سبک معماری آن متعلق به قرن پنجم ميلادی است، آتشكده تمر که مربوط به دوره سلاطين هخامنشی است و ده ها قلعه، پل، مدرسه، حمام، مقبره، عمارت، خانه، سنگ نبشته در کنار بازار اروميه مجموعه جالبی از جاذبه های تاريخی و مکان های ديدنی به وجود آورده اند.
صنايع و معادن
شهرستان ارومیه از نظر صنایع و معادن پررونق است. از آن جا که مهم ترين اشتغال در شهرستان اروميه كشاورزی است، بیش ترین صنايع آن نيز نظير كارخانه قند، تحقيقات توتون، شير پاستوريزه، تهيه آب انگور، تهيه رب گوجه فرنگی، كارخانه های سبزی پاک كنی و سردخانه ها برای نگه داری ميوه و ساير مواد غذايی وابسته به كشاورزی است. دو گروه صنعتی كانی های غير فلزی و غذايی – دارويی در بين ساير صنايع بالاترين تعداد و بيش ترين ميزان اشتغال را دارند.
معادن
در شهرستان اروميه مشتمل بر معادن مصالح و سنگ های ساختمانی است معادن ديگری چون نمک آبی و نمک سنگی نيز در اين شهرستان وجود دارند. کشاورزی و دام داری ارومیه منطقه ای کشاورزی است. نزديک به هفتاد درصد از سطح زير كشت زراعت های سالانه متعلق به كشت گندم است و متجاوز از 32 رقم گندم مختلف در اين مناطق زير كشت قرار می گيرد. استان آذربايجان غربی در داشتن زمین های زراعی؛ رتبه مهمی در کشور دارد. سهم اروميه از اين ميان به عنوان مركز استان بسيار مهم است. شهرستان اروميه به دليل داشتن آب كافی و زمین های حاصل خيز از مناسب ترين مناطق كشاورزی استان محسوب می شود و شغل اصلی مردم كشاورزی است. گندم و جو، انواع ميوه و صيفی جات و به خصوص انگور از مهم ترين محصولات كشاورزی اروميه است. انگور و سيب درختی از جمله محصولات حاصل خيز است كه به مقدار زياد و بسيار مرغوب و مطلوب به دست آمده و به روسيه و آلمان نيز صادر می شود. رشته کوه های زاگرس در باختر و رطوبت درياچه اروميه كه در خاور آن واقع است در وسعت مراتع اين شهرستان نقش اساسی دارد و وسعت مراتع با گسترش دام داری و دام پروری در ارتباط مستقيم است. در اروميه دام داری به دو صورت صنعتی و سنتی صورت می گيرد. پرورش طيور و پرورش زنبور عسل نيز در اين منطقه دارای اهميت است. شيلات و پرورش آبزيان نيز در اين شهرستان از اهميت زيادی برخوردار است و افراد زيادی در اين زمينه مشغول به كار هستند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
واژه «اروميه» مشتمل از دو كلمه «اور» و«ميه» است. در زبان های باستانی اور به معنای شهر، جا، مكان و قلعه است، مانند اورشليم. و «ميه» يا «ميا» نيز به معنای آب است و اين شهر را به سبب وفور آب «شهر آب» ناميده اند. از سوابق اوليه ی بنای اين شهر كه فعلا به نام اروميه معروف است اطلاعات چندانی در دست نيست. هم چنين اطلاع درستی از اين كه نام باستانی اروميه چه بوده، در دست نيست. تنها می دانيم که کرانه های باختری درياچه اروميه را در قديم گليزان می ناميدند. گروهی به اشتباه آن را با شهرستان چی چست ( شيز) يكی می دانند. برخی نام آن را مشتق از شهر ارومچی تركستان چين می دانند. برخی نيز اروميه را از شهرهايی می دانند كه انوشيروان بنا كرده و می گويند پس از آن كه سپاهيان ايران به فرماندهی انوشيروان وارد شامات (سوريه) شد و شهر انطاكيه را تسخير نمود، دستور داد تا اهالی آن شهر را به ايران كوچ داده و در اين شهر اقامت دهند. سپس شهری به نام «روميه» ساخته شده و مردم انطاكيه در آن ساكن شدند و بعد كلمه روميه رفته رفته به اروميه تبديل شده است. به عقيده بعضی ديگر از مورخين اروميه محل تولد زرتشت پيغمبر بوده و از اماكن مقدس زرتشتيان به شمار می رود. بر اساس نوشته های كتاب «اوستا» در نيمه قرن هفتم قبل از ميلاد؛ زرتشت در كنار رود «داييتا» كه از رودخانه های استان آذربايجان غربی است از جانب خدای بزرگ مأمور اصلاح امور مردم شده و در حاشيه باختری درياچه «چی چست» به اشاعه مذهب خود پرداخته است. از شواهد و آثار باستانی منطقه؛ معلوم می شود كه ارومیه در زمان دولت ماد نيز آباد و مسكون بوده است. از برخی آثار عتيقه و ابنيه ی تاريخی اين منطقه و اطراف آن مانند قلعه حسنلو، گوی تپه، صورت حجاری شاه ساسانی، بنای مسجد جامع و كليسای ننه مريم و بعضی آثار ديگر به درستی مشخص می شود كه اين منطقه از گذشته های دور با كمی تغيير محل (گوی تپه – تويراق قلعه - چيچكلو و نيز محل فعلی ) وجود داشته است. همين طور از روی نبش قبوری كه كشف شده؛ قدمت اين ناحيه را تا چهار هزار سال پیش از ميلاد مسلم می دانند. باختر درياچه اروميه همواره بيش از ساير نقاط ايران مورد توجه ملل ما قبل تاريخ قرار داشت، زيست گاه های متعددی نيز كه امروزه تپه هايی از آن ها باقی است، نشان دهنده همين امر است. آثار مكشوفه از تپه های تاريخی گوی تپه و حسنلو گواه بارز اين ادعا است. «گوی تپه» با قديمی ترين تپه های باستانی بين النهرين، آسيای صغير و فلات ايران قابل مقايسه است. انتساب چند زرتشتی كه در هنگام تولد عيسی (ع) به بيت الحم رفته بودند و در اروميه مدفون اند؛ حاكی از آن است كه اين شهر يكی از بزرگ ترين كانون های مذهبی و اجتماعی گذشته های دور بوده و سرداران و امپراطوران روم جهت دست يابی به ‌آتشكده يا آذرخش بزرگ زرتشتيان (آذرگشسب) و پايتخت تابستانی ساسانيان ( گزنا) يا تخت سليمان، بارها از آن عبور كرده اند. بعد از اسلام؛ نيز اروميه دومين شهر مهم آذربايجان، پس از مراغه، به شمار می رفت. از قرن 15 ميلادی كه تركان عثمانی جايگزين امپراطور روم شرقی شدند، اروميه به عنوان شهر سرحدی اهميت بسیار زیادی پيدا كرد و از برج و باروی مهمی برخوردار ششد. برج سه گنبد و مسجد جامع اروميه از يادگارهای عظمت تمدن اسلامی در منطقه به شمار می رود. در اين دوران شهر اروميه؛ نقطه تلاقی اقوام و اديان پيرامون خود از قبيل آشوری ها، ارمنی ها، يهودی ها، و بالاخره مسلمانان بود. منطقه تاريخی اروميه از قرن ها پيش مهد تمدن و مركز علم و دانش بوده و شهر اروميه يكی از مناطق معتبر علوم قديمه به شمار می رفت و ، علما و فضلا و دانشمندان متبحر در این شهر اصول فقه اسلامی و حكمت و فلسفه و ادبيات را به علاقه مندان تدريس می كردند.
مشخصات جغرافيايی
شهرستان اروميه؛ مهم ترین منطقه ی استان آذربایجان غربی به شمار می آید که در ناحیه ی مرکز استان واقع شده است. مرکز این شهرستان در 45 درجه و 2 دقيقه درازای خاوری و و 37 درجه و 32 دقيقه پهنای شمالی و ارتفاع 1332 متری از سطح دريا واقع شده است. شهرستان اروميه از شمال به سلماس، از جنوب به اشنويه از خاور به درياچه اروميه و از باختر به خاک تركيه محدود می شود. درياچه اروميه در اين شهرستان مهم ترين پديده طبيعی، اقتصادی و گردشگری به شمار می آید. شهر اروميه (مرکز استان ‌آذربايجان غربی) در جلگه ای به درازای 70 كيلومتر و پهنای 30 كيلومتر در كنار درياچه لاجوردی اروميه گسترده شده است. اين جلگه از رسوبات رودهای باراندوز، شهر چای، روشه چای و نازلوچای كه همه ساله به طور منظم آن را مشروب می سازند؛ پوشيده شده است. پيشينه ی تاريخی و استقرار اين شهر در مسير قفقاز، ارمنستان، ‌آسيای صغير و بين النهرين و نيز زمين های بارور و آب و هوای مساعد، اهميت بسيار ويژه ای را به آن بخشيده است. راه های دسترسی به این منطقه عبارت اند از: - مسير راه اروميه - سلماس، به درازای 80 كيلومتر. - مسير اروميه- مهاباد، به درازای 137 كيلومتر. - مسير راه تبريز – اروميه. - شهر اروميه هم چنين دارای فرودگاه بين المللی است. شهرهای استان :شاهین دژ - اشنویه - ارومیه - خوی - سردشت - سلماس - تکاب - نقده - ماکو - مهاباد - میان دوآب - پیرانشهر - چالدران .

۱۳۸۸ مرداد ۲۸, چهارشنبه


چند روزی است که عکسی در اینترنت منتشر شده که باعث شهرت فراوان یک سنجاب شده است. در این عکس سنجابی را می بینید که هنگام گرفتن عکس یادگاری به وسط صحنه پریده و به قول معروف عکس یادگاری را خراب کرده است. مثل وقتی که ما هنگام عکس روی کله دوستمان شاخ می گذاریم یا یا شکلک در می آوریم.
اما خود من هم مانند خیلی های دیگر به واقعی بودن آن شک کردم تا وقتی که معلوم شد این عکس دستکاری نشده است و واقعی است. ماجرا از این قرار بوده که این زن و شوهر برای تعطیلات به کنار دریاچه ای در کانادا رفته بودند و دوربین را روی سه پایه قرار داده بودند تا از خودشان عکس بگیرند. البته نکته کلیدی در اینجا است که دوربین روی حالت تایمر قرار نداشته. بلکه آنها توسط یک کنترل از راه دور عکس می گرفتند. این زن و شوهر در مصاحبه ای با شبکه تلویزیونی msnbc تعریف می کنند که صدای شاتر دوربین باعث جلب توجه جناب سنجاب شده و به مقابل آن آمده است. در این هنگام بوده که در لحظه مناسب این عکس فوق العاده گرفته شده است. به هر حال جدا از جذاب بودن، این عکس اثبات می کند که سنجاب ها هم به گجت ها علاقمند هستند.

تاریخچه ورود خودرو به ایران

اولين ماشين وارد شده به ايران فورد بود که بوسيله مظفرالدين شاه قاجار از کشور بلژيک خريداري شده بود. اين ماشين که در موقع حرکت دود زيادي از خود ميکرد توسط مردم به ماشين دودي يا ارابه دودي تغيير نام داده شد. با شروع شهرسازي بصورت مدرن در سال 1300، واردات ماشين به ايران افزايش يافت. بيشترين اتومبيلها در آن سالها از کشورهاي آمريکا و انگلستان به ايران وارد مي شد. اولين کارخانه اتومبيل سازي در ايران شرکت سهامي ايران ناسيونال بود که به توليد ماشينهاي پيکان، با مجوز از شرکت تالبوت انگلستان، اولين توليدات خود را در سال 1346 روانه بازار کرد. بعداً شرکت ايران ناسيونال به توليد وانت، ميني بوس و اتوبوس دست زد.
در همين سال دو مدل از ماشينهاي آمريکايي بنام " آريا " و " شاهين " توسط کارخانه پارس خودرو روانه بازار شد؛ و يکسال بعد در سال 1347 يک مدل از ماشين فرانسوي سيتروئن بنام " ژيان " توسط شرکت سايپا به بازار عرضه شد.
در سال 1351، شرکت پارس خودرو نام خود را به شرکت " جنرال موتورز ايران " تغيير داد و شروع به ساخت دو مدل از ماشينهاي شرولت ( اپل ) 2500cc، 2800cc و همينطور سه مدل ديگر با مجوز از کارخانه آمريکايي جنرال موتورز بنام: بيوک، کاديلاک، شولت نوا. توليدات اين ماشينها تا سال 1360 ادامه داشت. توليد ماشينهاي ژيان که متعلق به کارخانه سايپا بود در سال 1359 متوقف شد. ولي توليد ماشينهاي رنو 5 که در سال 1354 آغاز شده بود ادامه يافت.

۱۳۸۸ مرداد ۲۶, دوشنبه

ایران در دوره پارینه سنگی

ايران در دوره پارينه سنگي ( Lower Palaeolithic )
بررسيهاي باستان شناسي – انسان شناسي در ايران امروزي براي شناسايي دوره پارينه سنگي، هم جديد و هم محدود است. به دليل همين دو امر، اطلاعات به دست آمده نيز بسيار ناچيز و در محدوده ظن و گمان است. ولي به نظر مي رسد كه با توجه به جغرافياي طبيعي و وضعيت اقليمي ايران، در اين سرزمين دستهاي كوچكي از انسان به صورت پراكنده قادر به زيست و تامين نيازهاي غذايي خود بوده اند. اين گروهها با جمع آوري فرآورده هاي نباتي كه در ايران به صورت خود رو قابل گرد آوري و استفاده بوده اند و همچنين با شكار حيوانات و صيد آبزيان و شايد پرندگان، غذاي مورد نياز خود را تامين مي كردند و در امر تامين غذا از ابزارهاي بسيار ساده و متناسب با تهيه نوع غذا از سنگ، چوب و استخوان حيوانات سود مي جستند. به دليل قدمت اين دوره، وسايل و ابزارهاي ساخته شده از چوب و استخوان به كلي از بين رفته است و فقط ابزارهاي سنگي را انسان شناسان با بررسيهاي باستان شناسي از قسمتهاي مختلف ايران جمع آوري كرده اند. چون آثار دوره پارينه سنگي قديم را كه در چند منطقه از ايران گزارش كرده اند، بر اساس يك فصل بررسي ارائه شده است، در صحت آنها هنوز نكات ابهام آميزي وجود دارد. ولي، از آنجا كه اين گزارشها در حال حاضر در نوشته هاي مربوط به اين دوره از حيات انسان در ايران، تا به دست آمدن مدارك دقيقتر، راه يافته است، ناچار به ارائه آنها به عنوان اسناد و مدارك دوره پارينه سنگي در ايران، مخصوصا" دوره قديم آن، هستيم. اين مدارك از سه منطقه ايران شناسايي شده اند كه عبارتند از:
منطقه اي در نزديكي " بقبقو " در حدود يكصدو چهل كيلومتري مشهد در اطراف بستر خشك " كشف رود" خراسان.
آثاري شامل چند افزار سنگي از منطقه اي واقع در آذربايجان، در مثلث بين مراغه، تبريز و ميانه، نيز به دست آمده است كه بنا به گزارش متعلق به دوره پارينه سنگي قديم است.
ابزار سنگي به دست آمده از منطقه " لديز " سيستان كه قدمتي برابر با يكصد هزار سال قبل دارند و از نظر فن ابزار سازي، آنها را جزو نوع آشولين ( Acheulean ) يعني جديدترين ابزارهاي سنگي دوره پارينه سنگي قديم طبقه بندي كرده اند. با توجه به چگونگي پراكندگي و توزيع مناطق معرف دوره پارينه سنگي قديم در ايران، جاي هيچ گونه ترديدي نيست كه بررسي و تحقيق درباره پارينه سنگي قديم در ايران به تنهايي و بدون در نظر گرفتن و ضعيت مناطق همجوار امكان پذير نيست. از طرفي، مطالعات مربوط به دوره پارينه سنگي قديم در مناطق همجوار، يا انجام نشده است و يا چنان مغشوش و غير قابل قبول است كه قابل استناد نيستند. مثلا"، در تركمنستان مطالعاتي كه در اين دوره انجام شده به هيچ صورت با واقعيت علمي مطابقت ندارد. زيرا تمامي آثار سنگي قبل از استقرار در آن نواحي، به دوره ميان سنگي و نوسنگي منسوب شده اند. علاوه بر موارد فوق، بايد افزود كه تعيين قدمت آثار از طريق استفاده از روشهاي علمي مانند آزمايشات موسوم به پتاسيم آرگون (Potassium Argon ) و تعيين جهت قطب مغناطيسي( Magnetic Polarity Chronology ) و يا مقدار اورانيوم توريوم ( Uranium Thorium ) كه در ديگر نقاط جهان با موفقيت براي تعيين تاريخ دوره هاي پارينه سنگي به كار رفته است، هنوز بر روي آثار به دست آمده از ايران انجام نشده. به علاوه، وضعيت مربوط به دورانهاي زمين شناسي از جمله دوره پله ايستوسين ( Pleistocene ) يعني دوره كه در آن انسان بر كره زمين پديدار شده است، در ايران تاريك و مبهم مي باشد.
يکی تو زبلي، يكي ملوان زبل.
يكي تو عاقلي يكي بوش وگ.
يكي تو خوبي يكي روباه مكار .
يكي تو نازي يكي كلاه قرمزي .
يكي تو پول نداري يكي اسكروچ.
يكي تو كاردرستي يكي دالتونها.
يكي تو خوش اندامي يكي گالوني.
يكي تو خوش مرامي يكي فرانچي.
يكي تو سفيدي، يكي سفيد برفي.
یكي تو خوش تيپي يكي کارآگاه رشید
يكي تو راست مي‌گي، يكي پينوكيو .
يكي تو مهربوني، يكي خرس مهربون.
يكي تو خوشگلي، يكي پلنگ صورتي.
يكي تو خوب حرف ميزني يكي نمكي.
يكي تو خجالتي هستي و يكي ام من .
يكي ما دو تا با هم خوبيم، يكي تام و جري.
يكي موهاي تو قشنگه، يكي موهاي آن شرلي.
يكي تو قشنگ راه مي‌ري، يكي تنسي تاكسيدو.
يكي خونه شما قشنگه، يكي خونه مادر بزرگه
يكي گوشهاي تو قشنگه، يكي گوشهاي زي‌زي‌گولو.
يكي تو بيكاري يكي نفر بعدي كه بياد اينو بخونه

۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعه


عالی قاپو در اصفهان
عالی قاپو در اصفهان نام عالی قاپو یا دروازه پرش کوه به این جهت به آن داده شد که در محل ورود به کاخهای صفویه قرار دارد . این کاخها در فضایی بین میدان چهارباغ و بولوار نقش جهان بنا شده اند. این بنا که یکی دیگر از عمارتهای باشکوه صفویان می باشد در اوایل قرن 17 توسط شاه عباس بزرگ ساخته شد. این بنا بمنظور پذیرایی از مهمانان خاص و سفرای خارجی که برای دیدن شهریار بزرگ می آمدند ساخته شده بود. در این مکان و در زمان شاه عباس برای اولین بار نوروز سال 1006 هجری شمسی جشن گرفته شد. این بنای مستطیل شکل که 48 متر ارتفاع داشته و 6 طبقه میباشد دارای تراس عریضی است که در جلوی این بنا قرار گرفته و شامل ستونهای چوبی می باشد. دیوارهای عالی قاپو دارای نقاشیهای بسیار زنده ای است که توسط رضا عباسی کشیده شده است . شاه عباس دوم بسیار علا قه مند به تزیین وکمال عالی قاپو بود و بیشترین سهم او در سالن با شکوه بود که به دستور وی 18 ستون این سالن آینه کاری شد و سقف آن با نقاشیهای بی نظیری پوشیده گشت.

۱۳۸۸ مرداد ۲۲, پنجشنبه

بعضی‌ها شعرشان سپید است، دلشان سیاه،
بعضی‌ها شعرشان کهنه است، فکرشان نو،
بعضی‌ها شعرشان نو است، فکرشان کهنه،
بعضی‌ها یک عمر زندگی می‌کنند برای رسیدن به زندگی،
بعضی‌ها زمین‌ها را از خدا مجانی می‌گیرند و به بندگان خدا گران می‌فروشند.
بعضی‌ها حمال کتابند، بعضی‌ها بقال کتابند، بعضی‌ها انباردارکتابند،
بعضی‌ها اصلا‏ قیمتی ندارند، بعضی‌ها به درد آلبوم می‌خورند،
بعضی‌ها ارزششان به حساب بانکی‌شان است،
بعضی‌ها همرنگ جماعت می‌شوند ولی همفکر جماعت نه،
بعضی‌ها را همیشه در بانک‌ها می‌بینی یا در بنگاه‌ها.
بعضی‌ها در حسرت پول همیشه مریضند،
بعضی‌ها برای حفظ پول همیشه بی‌خوابند،
بعضی‌ها برای دیدن پول همیشه می‌خوابند،
بعضی‌ها برای پول همه کاره می‌شوند.
بعضی‌ها نان نامشان را می‌خورند،
بعضی‌ها نان جوانیشان را میخورند،
بعضی‌ها نان موی سفیدشان را میخورند،
بعضی‌ها نان پدرانشان را میخورند،
بعضی‌ها نان خشک و خالی میخورند،
بعضی‌ها اصلا نان نمیخورند،
بعضی‌ها با گلها صحبت می‌کنند،
بعضي ها هم مثل من با فرشته هابعضی‌ها با ستاره‌ها رابطه دارند.
بعضی ها صدای آب را ترجمه می‌کنند.
بعضی ها صدای ملائک را می‌شنوند.
بعضی ها صدای دل خود را هم نمی‌شنوند.
بعضی ها حتی زحمت فکرکردن را به خود نمی‌دهند.
بعضی ها در تلاشند که بی‌تفاوت باشند.
بعضی ها فکر می‌کنند چون صدایشان از بقیه بلندتر است، حق با آنهاست.
بعضی ها فکر میکنند وقتی بلندتر حرف بزنند، حق با آنهاست.
بعضی ها برای سیگار کشیدنشان همه جا را ملک خصوصی خود می‌دانند.
بعضی ها فکر میکنند پول مغز می‌آورد و بی پولی بی مغزی.
بعضی ها برای رسیدن به زندگی راحت، عمری زجر می‌کشند.
بعضی ها ابتذال را با روشنفکری اشتباه می‌گیرند.
بعضی از شاعران برای ماندگار شدن چه زجرها که نمی‌کشند.
بعضی ها یک درجه تند زندگی می‌کنند، بعضی‌ها یک درجه کند.
هیچکس بی‌درجه نیست.
بعضی ها حتی در تابستان هم سرما می‌خورند.
بعضی ها در تمام زندگی‌شان نقش بازی می‌کنند.
بعضی از آدمها فاصله پیوندشان مانند پل است،
بعضی مانند طناب و بعضی مانند نخ.
بعضی ها دنیایشان به اندازه یک محله است، بعضی به اندازه یک شهر، بعضی به اندازه کره زمین و بعضی به وسعت کل هستی. بعضی ها به پز میگویند پرستیژ بعضی ها خیلی جور های مختلف هستند .

۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه


مادها اسب هاي زيبا و خوش اندامي پرورش مي‌دادند و به يوناني ها مي‌فروختند. يونجه، كه خوراك اسب و جانوران اهلي ديگر بود، در زمان داريوش بزرگ از ايران به اروپا برده شد.
• به اسب در زبان عربي فَرَس گفته مي شود كه به معناي" از فارس آمده" است و مشخص مي‌كند اسب مشهور عربي، ريشه‌ي ايراني دارد.
• مادها باغ هاي باصفايي در اطراف دره الوند ايجاد كرده بودند كه به زبان پارسي باستان به آنها پر ديس مي‌گفتند. اين وازه به زبان يوناني راه يافت و به صورت پارادايز درآمد كه به معناي بهشت است.
• ارابه هاي مرگبار هخامنشي در محل محور چرخ خود دو تيغه داس مانند داشتند كه هنگام جولان دادن ارابه‌رانان در ميدان كارزار، پيكر سربازان دشمن را قطعه قطعه مي‌كردند.
• بانكداري مهم ترين نوآوري اقتصادي ايرانيان بود. بانكداري به صورت صندوق امانات و دادن وام آغاز شد و به تدريج به پشتوانه طرح‌هاي بزرگي مانند حفر قنات‌هاي طولاني تبديل شد.
• هلو از طريق ايران به روم و از آن جا به سراسر اروپا برده شد. در فرهنگ انگليسي وازه Pech به عنوان هلو آمده است كه از وازه‌ي Persia به معناي فارس گرفته شده است.
• در بيشتر نوشته هايي كه از دوران هخامنشي برجاي مانده است، ايرانيان از دو صفت دروغگويي و قرض كردن منع شده اند. ايرانيان دروغ را بدترين گناه مي دانستند و به اين جهت از قرض گرفتن واهمه داشتند كه مبادا به خاطر بدهكاري دروغ بگويند.
• آريوبرزَن سردار شجاع ايراني و سربازان دليرش در محل بند فارس، در كوه‌‌كيلويه، به پيشواز سپاهيان اسكندر رفتند و تا آخرين قطره خون با آنان جنگيدند و در راه ميهن جان باختند.
مهم ترين رويدادهاي ايران باستان
حدود 1000-1100 پيش از ميلاد، چادرنشينان آريايي، نياكان مادها و پارسيان، به سوي ايران سرازير شدند.
حدود 885 پيش از ميلاد، آشوريان به سرعت بر بيشتر خاور نزديك مسلط شدند.
625 پيش از ميلاد، هوخشتره بر تخت ما د جلوس كرد و به ساماندهي ارتش مشغول شد.
612 پيش از ميلاد، مادها به كمك بابلي ها پايتخت آشور را فتح كردند.
599 پيش از ميلاد، كوروش دوم، كوروش كبير، به دنيا آمد.
558 پيش از ميلاد، كوروش كبير پادشاه پارس شد.
550 پيش از ميلاد، كوروش بر امپراتوري ماد مسلط شد.
546 پيش از ميلاد، كوروش پايتخت ليدي، سارد، را فتح كرد.
539 پيش از ميلاد، ارتش كوروش بابل را تسخير كرد.
525 پيش از ميلاد، كمبوجيه دوم، فرزند كوروش، مصر را جزو قلمرو ايران كرد.
522 پيش از ميلاد، فردي ادعا مي‌كند پسر كوچك كوروش است، پسري كه پيش‌تر كمبوجيه او را كشته بود. به زودي كمبوجيه با وضع مشكوك كشته مي‌شود. پس از مدتي، نجيب‌زادگان ايراني، غاصب را به قتل مي‌رسانند و داريوش را به پادشاهي بر مي‌گزينند.
512 پيش از ميلاد، داريوش از تنگه بُسفُر عبور كرد و به اروپا وارد شد.
490 پيش از ميلاد، سپاه ايران در دشت ماراتون از آتني ها شكست خورد.
480 پيش از ميلاد، خشايارشاه بر تنگه داردانل پل زد و آتن را فتح كرد.
334 پيش از ميلاد، اسكندر از تنگه داردانل عبور مي كند و به ايران يورش مي‌برد

۱۳۸۸ مرداد ۱۷, شنبه

چگونگي ورود آريایها به فلات ايران

آريا يعني، نجيب ، خوشزاد، آزاده. آريا مفهوم نژادي درستي ندارد ولي به آن دسته از اقوام هند و اروپائي كه به ايران و هندوستان آمده اند و گاهي نيز هند و ايراني خوانده ميشوند اطلاق ميگردد. هنوز نه مشخصات نژادي و نه سرزمين اصلي و نه تاريخ و طرز مهاجرت اقوام هند و اروپائي به دقت معلوم نشده است. همين اندازه ميتوان گفت كه زبان اقوام هند و اروپائي يك ريشه مشترك دارد و رابطه‌ بين زبانهاي اقوام هند و اروپائي ايران و هندوستان از رابطه بين زبانهاي هر دو دسته ديگر از اقوام هند و اروپائي بيشتر است. اما در ايران باستان رابطه گروههاي آرين تا آنجا مورد توجه بوده است كه شاهنشاهان به آن تكيه مينمودند چنانچه در يكي از يادگارهاي داريوش بزرگ چنين آمده است:
من ايراني، پسر ايراني، آرين و از نژاد آرين هستم.
پس از آغاز تمدن در ناحيه خزر و رواج دامپروري و كشاورزي مهاجرت اقوام اين ناحيه آغاز شد. چون حيوان اهلي ميتوانست با پاي خود بهمراه صاحبش حركت كند و چون ظروف سفالين نگهداري دانه گندم و جو را خواه براي خوراك و خواه براي بذر ميسر مي ساخت اين مردم فرصت پيدا كردند كه مسافرت كنند.
اشتغال به كشاورزي و دامپروري بالطبع بزودي جمعيت را افزود. افزايش جمعيت نيز موجب گشت كه اولين جامعه كشاورزي مانند حبابي از صابون رو به چهار طرف گرداگرد مركز اصلي مهاجرت كند. هر قدر گروهي از اين جمعيت از مركز اصلي دورتر ميرفت فشار جمعيت در پشت سر آنرا وادار ميكرد به نواحي نا آشناي دورتري برود.
جامعه اي كه هنوز در وطن اصلي يعني در جنوب شرقي مازندران زندگي ميكرد از حيث شيوه زندگي در حال پيشرفت بود در حاليكه مهاجرين فقط شيوه زندگي در زمان مهاجرت را داشتند و مدتي طول ميكشيد تا خبر پيشرفتهاي بعدي به آنها ميرسيد. بعبارت ديگر شيوه زندگي مهاجران هميشه از شيوه زندگي جامعه اصلي كه در جنوب مازندران زندگي ميكرد عقب ميماند و نازلتر بود.
به همين علت است كه وقتي در غار كمربند آثار حيوانات اهلي و ظروف سفالين و داس سنگي كشف شد كه زمان آنها در حدود 8600 سال پيش است ولي در جارمو واقع در شمال بين النهرين فقط آثار داس سنگي و حيوانات اهلي كشف شده است و اثري از ظروف سفالين در جارمو كشف نشده.
در حدود 5500 سال پيش يا اندكي زودتر يا ديرتر گروهي از مردم كه به كشاورزي و دامپروري آشنا بودند پس از مسافرت يا در واقع مهاجرت كوچ مانندي كه زمان آن در حدود 7000 سال يا 7500 سال پيش از جنوب شرقي درياي مازندران را شروع كرده بودند به تنگه جبل الطارق رسيدند. دسته هائي از اين گروه بوسيله قايق از تنگه عبور كرده و در اسپانيا ساكن گشته و دسته هاي ديگري دورتر رفته به فرانسه و حتي انگلستان رسيدند و در آنجا سكونت اختيار كردند.
به موازات اين كوچ دو هزار ساله گروههاي ديگري از جنوب شرقي درياي مازندران رو به غرب رفته ، دسته هائي در غرب كشور كنوني ايران و در آسياي صغير (تركيه كنوني) و در شبه جزيره ايتاليا ساكن شدند. گروهي راه شمال غربي را در پيش گرفته و دسته هائي از اين گروه در سواحل درياي سياه ماندند و دسته هاي ديگري دهليز رود دانوب را پيموده به ناحيه آلمان امروزي رسيدند.
مهاجرت رو به سمت شرق ظاهراً ديرتر شروع شد. مهاجرين ابتدا به ارتفاعات افغانستان رسيدند و از آنجا دسته هائي از اين گروه رو به جنوب رفته و در جلگه هاي رود پنجاب و سند ساكن شدند. دسته هاي ديگري از افغانستان باز رو به شرق رفته و در ختن اقامت گزيدند. از آنجا دسته هاي سومي از بيابان گوبي عبور كرده سرانجام به ناحيه علياي رود زرد در چين رسيدند و عده اي از آنجا به كره و ژاپن رفتند. در تمامي اين نقاط اثراتي از آميزش نژاد سفيد پوست (قفقازي) و نازك استخوان با نژاد بومي باقيمانده است به صورت مو بور يا به صورت مو سياه.
مهاجرت مردم زرد پوست (مغول) از شمال شرقي آسيا به چين و شرق رود گنگ در هند و تبت مقارن با 4500 سال پيش يا اندكي زودتر يا ديرتر شروع شد هر چند كه اين مردم زردپوست كشاورزي و دامپروري را از مردم درياي مازندران آموختند ولي خود نيز مبتكر پيشرفت هائي در كشاورزي شدند از آن جمله زراعت برنج و نيشكر.
چند قرن بعد و در حدود 3400 سال پيش موج ديگري از همين طوايف هند و اروپائي كه زبان آنها آريائي محسوب ميشد از شمال شرقي درياي مازندران رو به جنوب رفت و باز به دو شاخه منشعب شد. يك شاخه به هندوستان رسيد و شاخه ديگر كه از طايفه مادها و طايفه پارسها (پارتاوا) تشكيل ميشد ، چند قرن در ناحيه خوارزم اقامت گزيدند و سرانجام در حدود 3000 سال پيش بغرب فلات ايران مهاجرت كردند.
سكاها كه سيستان بنام آنهاست آخرين مهاجرين آريائي بوده اند و در نيمه سده دوم پيش از ميلاد از خاك تركستان روسيه به ايران آمدند.
قديميترين سند تاريخي كه در آن به ايرانيان اشاره شده است از آشوريهاي 843 تا 845 قبل از ميلاد بجامانده است.
ايرانيان ابتدا در ناحيه پارسوا در مغرب درياچه اروميه مقيم شدند و بعد در حدود 697 تا 660 سال قبل از ميلاد پارسها از آنجا به جنوب ايران رفتند و اسم خود را به آن ناحيه و به پايتخت خود دادند.
نام ايرانيان از اصطلاح آريا نام خشاترام امپراتوري آرينها، در فارسي جديد، ايران ، مشتق گرديده است.
در قبائل ايراني مادها و پارسها خيلي به يكديگر نزديك و شبيه بودند و مادها اولين دولت مستقل ايران را تشكيل دادند. آغاز شاهنشاهي ايران را ميتوان 612 قبل از ميلاد دانست زيرا در اين سال مادهاي ايران به سركردگي هووخ شتر، پادشاه خود نينوا پايتخت آشور را گرفته و استقلال كامل ايرانيان را برقرار ساختند. هاگماتانا يا هگمتان (همدان) پايتخت مادها و يكي از بزرگترين شهرهاي باستان و كاخ سلطنتي مادها بسيارمفصل و مجلل بوده است.
از هخامنشيان قديمي ترين اثري كه بدست آمده لوحه زري است از آريارمن پادشاه هخامنشي پارس قبل از تشكيل شاهنشاهي ايران.
در هر حال محل ترديد نيست كه ايرانيان سالهاي دراز پيش از ظهور كوروش بزرگ دولتهائي در سرزميني كه مشمول تعريف جغرافيائي نجد ايران ميشود ساخته بودند.

۱۳۸۸ مرداد ۱۵, پنجشنبه

رزم virus و رستم

به نام خداوند ويروس گارد
كنون رزم Virus و رستم شنو / دگرها شنيدستي اين هم شنو
كه اسفنديارش يكي Disk داد / بگفتا به رستم كه اي نيكزاد
در اين Disk باشد يكي File ناب / كه بگرفتم از Site افراسياب
چنين گفت رستم به اسفنديار / كه من گشنمه نون سنگگ بيار
جوابش چنين داد خندان طرف / كه من نون سنگگ ندارم به كف
برو حال مي‌كن بدين Disk، هان! / كه هم نون و هم آب باشد در آن
تهمتن روان شد سوي خانه‌اش / شتابان به ديدار رايانه‌اش
چو آمد به نزد Mini Tower اش / بزد ضربه بر دكمه Power اش
دگر صبر و آرام و طاقت نداشت / مر آن Disk را در Drive اش گذاشت
نكرد هيچ صبر و نداد هيچ لفت / يكي List از Root ديسكت گرفت
در آن Disk ديدش يكي File بود / بزد Enter آنجا و اجرا نمود
كز آن يك Demo شد پس از آن عيان / با فيلم و موزيك و شرح و بيان
به ناگه چنان سيستمش كرد Hang / كه رستم در آن ماند مبهوت و منگ
چو رستم دگرباره Reset نمود / همي كرد Hang و همان شد كه بود
تهمتن كلافه شد و داد زد / ز بخت بد خويش فرياد زد
چو تهمينه فرياد رستم شنود / بيامد كه ليسانس رايانه بود
بدو گفت رستم همه مشكلش / وز آن Disk و برنامه خوشگلش
چو رستم بدو داد قيچي و ريش / يكي ديسك Bootable آورد پيش
يكي Toolkit، Hard اندرش / چو كودك كه گردد پي مادرش
به ناگه يكي رمز Virus يافت / پي حذف امضاي ايشان شتافت
چو Virus را نيك بشناختش / مر از Boot Sector برانداختش
يكي ضربه زد بر سرش Toolkit / كه هر Byte آن گشت هشتاد Bit
به خاك اندر افكند Virus را / تهمتن به رايانه زد بوس را
چنين گفت تهمينه با شوهرش / كه اين بار بگذشت از پل خرش
دگر باره اما خريت مكن / ز رايانه اصلا تو صحبت مكن
قسم خورد رستم به پروردگار / نگيرد دگر Disk از اسفندیار

۱۳۸۸ مرداد ۱۴, چهارشنبه

یکی خوابش سنگین میشه تخت میشکنه
بعد که از خواب میپره دستش میشکنه
فرداش از مرحله پرت میشه پاش هم میشکنه
میزنه به سرش سرش هم میشکنه
همون یارو خودش رو میزنه به اون راه گم میشه
کلی اعصابش خوردمیشه نوار خالی گوش میده
یه هو می خوره زمین تا خونه سینه خیز میره
یه روز میخوره به شیشه میگه عجب هوای سفتی
روز بعد میخوره به دیوار کمونه میکنه
فرداش باز میخوره به دیوار میگه ببخشید
پس فرداش باز میخوره به دیوار وای میسته پلیس بیاد
دوپینگ میکنه برا اینکه کسی نفهمه آخر میشه
میره تظاهرات می بینه شلوغه برمیگرده
میره لایه اوزون رو میدوزه میمونه اون ورش
میره پشت بوم می خوابه سردش میشه در پشت بوم رو میبنده
بعد از این همه اتفاق بی هوا از خونه میره بیرون خفه میشه
زندگی سختی داشته ها نـــــــــــــــــه!؟

۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

میمندی‌ها هنوز به زبان پهلوی ساسانی حرف می‌زنند

پیدا شدن ۹۰۳ واژه‌ی ساسانی در جریان تحقیقات در میمند نشان می‌دهد که این روستا پس از ورود اعراب به ایران به خاطر دور افتاده بودن دچار تغییر در زبان نشده و مردم آن هنوز از واژه های ‌مخصوص دوره ساسانی استفاده می‌کنند.این ۹۰۳ واژه فارسی پهلوی ساسانی توسط کارشناسان امور حفاظتی و مرمت روستای باستانی میمند در جریان گفت و گو با مردم این منطقه به دست آمده و درحال دسته بندی هستند.
«فرحناز فیروزه چیان»، کارشناس واژه شناسی که پروژه جمع آوری واژگان میمندی را مدیریت می‌کند، گفت که بخشی از این واژه ها پارسی اصیل و بدون حروف عربی هستند. در برهان قاطع نیز بعضی از این واژه‌ها دیده می‌شوند. برهان قاطع، واژه‌نامه‌ای با بیست هزار واژه از «محمد خلف تبریزی» است که در قرن دهم هجری نوشته شده است.او برای مثال به لغت‌های «فال» به معنی دستمال، «پاچراغ» به معنی نوعی چراغ پی‌سوز و «پاتیل» به معنی نوعی ظرف اشاره می‌کند.
یاورزاده کارشناس ارشد زبان فارسی و از شاگردان استاد محمد معین است که در نوشتن فرهنگ معین همکاری داشته است. او با تاکید بر این نکته که در زمان چهار ماه کار روی این واژه‌ها نمی‌توان فرهنگی از لغات آنها نوشت، گفت: «ترکیب حروف نشان می‌‌دهد که این لغات از زبان پهلوی باقی مانده‌اند. برای مثال می‌توان به کنار هم قرار گرفتن حرف ر و کاف اشاره کرد.» یاورزاده برای مثال از کلمه «کلارک» نام می‌برد. این لغت معنی چوب باریکی می دهد که سر آن دو شاخه است و برای پائین کشیدن شاخه های دور از دسترس درختان به کار می رود. معنی دیگر این کلمه نقشی است که در تخت نمد به کار می‌رود.ضرب المثل‌ها و نام‌های افراد سرشناس منطقه نیز در مرحله های بعدی این پژوهش دسته بندی می شوند. فیروزه چیان اضافه می کند که همچنان واژه ها و مثل های تازه ای از این منطقه به دست آنها می رسد که به ترتیب قرار است در مرحله های بعدی طبقه بندی شوند.برخورد کارشناسان با این واژه ها و سپس جمع آوری آنها کاملا اتفاقی بوده است. کارشناسان امور حفاظتی و مرمتی که با اهالی میمند گفت و گو می کردند به واژه ها و مثل هایی در گفت و گوی با آنها بر می خوردند که ناگزیر برای برقراری ارتباط آنها را یادداشت و معنی می کردند. این واژه ها کم کم زیاد شده است و شناسایی و پژوهش درباره آنها خود به طرحی جدید بدل شدند. مردم میمند نیز که علاقه کارشناسان را دیدند به وجد آمده و هر روز لغتی را به آنها می گفتند.استفاده مردم میمند از حروفی که پیش از اسلام در ایران رواج داشته است، نشان از کمی مهاجرت در این منطقه است. به طوری که سید حسین مرعشی رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری می گوید: «در تمام روستاهای ایران حداقل یک سید وجود دارد که نشان دهنده حضور اعراب است اما در میمند هیچ سیدی نداریم.»میمند روستایی در استان کرمان است که خانه های مردم در دل حفره‌هایی در کوه، بنا شده است. می گویند که این روستا یکی از جاهایی بوده که یزدگرد سوم موقع فرار از دست اعراب به آنجا پناه برده است.
برگرفته‌از:پایگاه فرهنگ،هفته‌نامه ی امرداد

۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

مایکروسافت؛ انتشار ویندوز ۷ بدون IE هرگز


به نظر می‌رسد که پس از انجام مشاجرات و مذاکرات فراوان با اتحادیه اروپا، شرکت مایکروسافت قصد عرضه سیستم‌عامل ویندوز ۷ بدون مرورگر Internet Explorer را ندارد.
در حالی که اتحادیه اروپا هنوز طرح تجدید نظر شده خود برای حضور مایکروسافت در اروپا را به اتمام نرسانده، شرکت مایکروسافت به صورت رسمی اعلام کرد که نسخه E از سیستم‌عامل ویندوز ۷ را به اروپا عرضه نمی‌کند.
بر اساس این طرح، اتحادیه اروپا شرکت مایکروسافت را موظف کرده بود تا ضمن ضمیمه مرورگر Internet Explorer به ویندوز ۷، قابلیتی را ایجاد کند که کاربران اروپایی بتوانند بین IE و دیگر مرورگرهای اینترنتی موجود تصمیم بگیرند و یکی از آن‌ها را به عنوان مرورگر اصلی برای خود برگزینند.
این شرکت نرم‌افزاری پیش‌تر پیشنهاد عرضه نسخه ویژه‌ای از سیستم‌عامل ویندوز ۷ موسوم به E را بدون مرورگر اینترنتی به اروپا مطرح کرده بود و در مقابل، مقامات اتحادیه اروپا اظهار داشتند که این اقدام برای جلب رضایت آن‌ها کافی نیست.
مایکروسافت هفته گذشته اظهار داشت که آماده اجرای طرحی است که به موجب آن کاربران بتوانند از بین مرورگرهای موجود، یکی را در سیستم‌عامل ویندوز ۷ برای خود برگزینند و در صورت تمایل مرورگر IE را حذف کنند. اما این شرکت هم‌اکنون اعلام کرد که تا زمان تایید این طرح از جانب مقامات اتحادیه اروپا، تولید نسخه E از سیستم‌عامل خود را بدون مرورگر IE به تاخیر می‌اندازد.

تولیدکنندگان رایانه‌های شخصی اعلام کرده‌اند که عرضه سیستم‌عامل ویندوز ۷ بدون مرورگر اینترنتی باعث بروی مشکلات و کاهش فروش محصولات آن‌ها خواهد شد و بر این اساس، مایکروسافت روز گذشته اعلام کرد که برای اروپا نیز نسخه مشابهی از سیستم‌عامل جدید خود را عرضه خواهد کرد.

تلویزیون تمام LED ال‌جی

روابط عمومی شرکت گلدیران نمایندگی انحصاری لوازم صوتی- تصویری و خانگی ال‌جی در ایران اعلام کرد: سانگ ایل گوک به عنوان سفیر ال جی تا اواخر تابستان امسال به دعوت گلدیران در ایران خواهد بود و جدیدترین تکنولوژی تلویزیون‌های صفحه تخت تمامLED را با خود به همراه خواهد آورد.
تلویزیون تمامLED ال‌جی ، نسل نوینی از تلویزیون‌های صفحه تخت است که برخلاف سایر تلویزیون‌های موجود در بازار که لامپ‌های LED آنها منحصراً دور تا دور صفحه نمایشگر است ،پراکندگی این لامپ‌ها در تلویزیونهای ال جی در تمامی صفحه بوده که این مسئله باعث ارتقاء محسوس کیفیت و افزایش کنتراست تصویر به میزان ۱ به 5000000 گردیده است.
این تلویزیون‌ها به عنوان تنها تلویزیون‌های موجود در بازار است که امکان برقراری ارتباط با موبایل و هدفون بی‌سیم از طریق بلوتوث را فراهم و با صرفه‌جویی هوشمند در مصرف برق تا سقف ۷۶ درصد و طراحی زیبا و منحصر به فرد، انقلابی در عرصه صنعت تلویزیون ایجاد کرده است.

۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه

سال 1230
مرد: دختره خير نديده من تا نکشمت راحت نمي شم...
زن: آقا حالا يه غلطي کرد ، شما بگذر.نامحرم که خونمون نبوده. حالا اين بنده خدا يه بار بلند خنديده...
مرد: بلند خنديده؟ اين اگه الان جلوشو نگيرم لابد پس فردا مي خواد بره بقالي ماست بخره. نخير نمي شه بايد بکشمش...
بالاخره با صحبتهاي زن ، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه
سال 1280
مرد: واسه من مي خواي بري درس بخوني؟ مي کشمت تا برات درس عبرت بشه. يه بار که مُردي ديگه جرات نمي کني از اين حرفا بزني. تو غلط می کنی. تقصير من بود که گذاشتم اين ضعيفه بهت قرآن خوندن ياد بده. حالا واسه من میخای درس بخونی؟؟؟
زن: آقا ، آروم باشين. يه وقت قلبتون خداي نکرده مي گيره ها! شکر خورد. ديگه از اين مارک شکر نمي خوره. قول ميده...
مرد( با نعره حمله مي کنه طرف دخترش ): من بايد بکشمت. تا نکشمت آروم نمي شم. خودت بياي خودتو تسليم کني بدونه درد مي کشمت...
بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه
سال1330
مرد: چي؟ دانشرا (همون دانشگاه خودمون)؟ حالا مي خواي بري دانشرا؟ مي خواي سر منو زير ننگ بوکوني؟ فاسد شدي برا من؟؟ شيکمتو سورفه (سفره) مي کونم...
زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنين. خدا نکرده يه وخ (وقت) سکته مي کنين آ...
مرد: چي مي گي ززززززن؟؟ من اگه اينو امشب نکوشم (نکشم) ديگه فردا نمي تونم جلوي اين فسادو بیگيرم. يه دانشرايي نشونت بدم که خودت کيف کوني...
بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه
سال1380
مرد: کجا؟ مي خواي با تکپوش (از اين مانتو خيلي آستين کوتاها که نيم مترم پارچه نبردن و وقتي مي پوشيشون مث جليقه نجات پستي بلندي پيدا مي کنن) و شلوارک (از اين شلوار خيلي برموداها) بري بيرون؟ مي کشمت. من... تو رو... مي کشم...
زن: اي آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان ديگه همه همينطورين (شما بخونيد اکثرا)
مرد: من... اينطوري نيستم. دختر لااقل يه کم اون شلوارو پائين تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه... نه... نمي خواد. بدتر شد. همون بالا ببنديش بهتره...
سال1400
دختر: چي؟ چي گفتي مرتيکه ی ****؟ دارم بهت مي گم ماشين بي ماشين. همين که گفتم. من با الکس قرار دارم ماشينم مي خوام. ميخواي بري بيرون پياده برو...
باباه:جیکش در نمی یاد...
زن: دخترم. حالا بابات يه غلطي کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت مي پره. آروم باش عزيزم. رنگ موهات يه وقت کدر مي شه آ مامي. باباتم قول مي ده ديگه از اين حرفا نزنه...
بالاخره با صحبتهاي زن، دخترخونه از خر شيطون پياده مي شه و باباي گناهکارشو مي بخشه

۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه

نیمرو

دخترها
توی ماهيتابه روغن ميريزن
اجاق گاز زير ماهيتابه رو روشن ميكنن
تخم مرغها رو ميشكنن و همراه نمك توی ماهيتابه ميريزن
چند دقيقه بعد نيمروی آماده رو نوش جان ميكنن

پسرها
توی كابينتهای بالايی آشپزخونه دنبال ماهيتابه ميگردن
توی كابينتهای پايينی دنبال ماهيتابه ميگردن و بلاخره پيداش ميكنن
ماهيتابه رو روی اجاق گاز ميذارن
توی ماهيتابه روغن ميريزن
توی يخچال دنبال تخم مرغ ميگردن
يه دونه تخم مرغ پيدا ميكنن
چند تا فحش ميدن
دنبال كبريت ميگردن
با فندك اجاق گاز رو روشن ميكنن و بوی سركه همراه دود آشپزخونه رو بر ميداره
ماهيتابه رو ميشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی ميداد!)
ماهيتابه رو روی اجاق گاز ميذارن و توش روغن واقعی ميريزن
تخم مرغی كه از روی كابينت سر خورده و كف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاك ميكنن
چند تا فحش ميدن و لباس ميپوشن
ميرن سراغ بقالی سر كوچه و 20 تا تخم مرغ ميخرن و برميگردن
تلويزيون رو روشن ميكنن و صداش رو بلند ميكنن
روغن سوخته رو ميريزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهيتابه ميريزن
تخم مرغها رو ميشكنن و توی ماهيتابه ميريزن
دنبال نمكدون ميگردن
نمكدون خالی رو پيدا ميكنن و چند تا فحش ميدن
دنبال كيسهء نمك ميگردن و بلاخره پيداش ميكنن
نمكدون رو پر از نمك ميكننصدای گزارشگر فوتبال رو ميشنون و ميدون جلوی تلويزيون
نمكدون رو روی ميز ميذارن و محو تماشای فوتبال ميشن
بوی سوختگی رو استشمام ميكنن و ميدون توی آشپزخونه
چند تا فحش ميدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل ميريزن
توی ماهيتابه روغن و تخم مرغ ميريزن
با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم ميزنن
صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال ميشنون و ميدون جلوی تلويزيون
سريع برميگردن توی آشپزخونه
تخم مرغهايی كه با ذرات تفلون كنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل ميريزن
ماهيتابه رو ميندازن توی سينك
دنبال ظرفهای مسی ميگردن
قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز ميذارن و توش روغن و تخم مرغ ميريزن
چند دقيقه به تخم مرغها زل ميزنن ياد نمك ميفتن و ميرن نمكدون رو از كنار تلويزيون برميدارن
چند ثانيه فوتبال تماشا ميكنن ياد غذا ميفتن و ميدون توی آشپزخونه
روی باقيماندهء تخم مرغی كه كف آشپزخونه پهن شده بود ليز ميخورن
چند تا فحش ميدن و بلند ميشن
نمكدون شكسته رو توی سطل ميندازن
قابلمه رو برميدارن و بلافاصله ولش ميكنن
چند تا فحش ميدن و انگشتهاشون كه سوخته رو زير آب ميگيرن
با يه پارچهء تنظيف قابلمه رو برميدارن
پارچه رو كه توسط شعله آتيش گرفته زير پاشون خاموش ميكنن
نيمروی آماده رو جلوی تلويزيون ميخورن و چند تا فحش ميدن