۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه

ای مسافر غریب

ای مسافر غریب
در دیار خویشتن با تو آشنا شدم
با تودر همین مسیر...
از کویر سوت و کور
تا مرا صدا زدی.دیدمت
ولی چه دور!...
دیدمت ولی چه دیر!
این تویی در آن طرف پشت میله ها رها
این منم در این طرف پشت میله ها اسیر
دست خسته مرا
مثل کودکی بگیر
با خودت مرا ببر...
خسته ام ازاین کویر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر